۱۳:۴۰
می دانی!
مدتهاست که شوقی از این پروازم نیست!
این آسمان بی حصار
چیزی، مثل دستان تو را کم دارد.
هنوز مامن دستان تو،
رویای دور از دسترس ِاین پروازی کوچک است.
مدتهاست که شوقی از این پروازم نیست!
این آسمان بی حصار
چیزی، مثل دستان تو را کم دارد.
هنوز مامن دستان تو،
رویای دور از دسترس ِاین پروازی کوچک است.
۵:۳۱
هر چقدر بزرگتر باشی
تحمل تنهایی رفتنت، سختتر می شود؛
نگفتی که با این وسعت تنهایی چه کنم؟
تمام ِ بودنت، آنقدر بزرگ بود
که تمام زندگیم را پر کند؛
نگفتی با این حجم خالی چگونه سر کنم؟
گوشه و کنار ِ این دل ِ تنها مانده
هنوز عطر تو را دارد،
...
قدمی که بر می دارم،
صدایی که می شنوم،
شعری که زمزمه می کنم،
...
و اشکی که می ریزم!
اینها، یادگار تو نیست؟
تحمل تنهایی رفتنت، سختتر می شود؛
نگفتی که با این وسعت تنهایی چه کنم؟
تمام ِ بودنت، آنقدر بزرگ بود
که تمام زندگیم را پر کند؛
نگفتی با این حجم خالی چگونه سر کنم؟
گوشه و کنار ِ این دل ِ تنها مانده
هنوز عطر تو را دارد،
...
قدمی که بر می دارم،
صدایی که می شنوم،
شعری که زمزمه می کنم،
...
و اشکی که می ریزم!
اینها، یادگار تو نیست؟
Designed by: H.Dastangoo .
All rights reserved for
© 2007.