۱۶:۱۱
حسين پناهي ...
درابتداي ورود به وب سايتش آمده است:
شيرين و ساده و صميمي، اما عميق و حقيقي؛ از جنس خاك و آب و پاكي و آرامش. روشناي دل همچون آبگينه اش را بخشيد و رفت.
روحش شاد!
كودكي هايش را بخوانيد:
درابتداي ورود به وب سايتش آمده است:
حيران
سرگردان وگمنام
همچون گمنام ترين سرباز اردوگاه زندگي
همچون قويي غريب ميان قوهها
کم نمو
کم رشد
جان سخت
همچون درخت هاي ولايت
نه نابغه اش مي نويسيم و نه استاد خطابش مي کنيم و نه به معجزة کلمات عنواني را به او نسبت مي دهيم .
به تعبير خود او کلاغي که تابلوي منظر ما را متعادل مي کند .
در بازيها در نوشته ها در هر جايي که او را ببينيد يا بشنويد احساس آرامش عجيبي مي کنيد .
از هر کجاي احساس که با او متقاطع شويد در لحظه هم سفر شما خواهد شد .
معجزة هنر به تعريف او تاثير است تخفيف يک غم يا تشديد يک شادي و به شوخي هاي خاص خود شما را از کنار محالها و ناممکن ها به هيچ بغضي عبور مي دهد ...
شيرين و ساده و صميمي، اما عميق و حقيقي؛ از جنس خاك و آب و پاكي و آرامش. روشناي دل همچون آبگينه اش را بخشيد و رفت.
روحش شاد!
كودكي هايش را بخوانيد:
به خانه مي رفت
با كيف
و با كلاهي كه بر هوا بود
چيزي دزديدي ؟
مادرش پرسيد
دعوا كردي باز؟
پدرش گفت
و برادرش كيفش را زير و رو مي كرد
به دنبال آن چيز
كه در دل پنهان كرده بود
تنها مادربزرگش ديد
گل سرخي را در دست فشرده كتاب هندسه اش
و خنديده بود
Designed by: H.Dastangoo .
All rights reserved for
© 2007.