<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d5612090567762658226\x26blogName\x3d%D9%86%D9%82%D8%B4+%D8%AE%D9%8A%D8%A7%D9%84\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://naghshe-khial.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3dfa\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://naghshe-khial.blogspot.com/\x26vt\x3d5410760613792780594', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe", messageHandlersFilter: gapi.iframes.CROSS_ORIGIN_IFRAMES_FILTER, messageHandlers: { 'blogger-ping': function() {} } }); } }); </script>

خدا را ای نصیحت گو حدیث ساغر و می گو                        که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی گیرد

 صفحه اصلی  |  پروفايل من  |  پست الكترونيك  |  آرشیو  |  XML 



۲۲:۳۱
دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر! کجاست گهواره من؟

همون گهواره ای که خاطرم نیست، همون امنیت حقیقی و راست
همون جایی که شاهزاده ی قصه همیشه دختر ِفقیرو میخواست

همون شهری که قد خود من بود، از این دنیا ولی خیلی بزرگتر
نه ترس سایه بود نه وحشت باد، نه من گم میشدم نه یک کبوتر

نگو بزرگ شدم نگو که تلخه، نگو گریه دیگه به من نمیاد
بیا منو ببر نوازشم کن! دلم آغوش بی دغدغه میخواد

تو این بسترِ پاییزی مسموم که هر چی نفس سبزه بریده
نمیدونه کسی چه سخته موندن، مثِ برگ روی شاخه ی تکیده

ببین شکوفه ی دلبستگیهام، چقدر آسون تو ذهن باد میمیره
کجاست اون دست نورانی و معجز؟ بگو بیاد و دستم و بگیره

کجاست مریم ناجی، مریم پاک؟ چرا به یاد این شکسته تن نیست
تو رگبار هراس و بی پناهی، چرا دامن سبزش، چتر من نیست؟

دلم تنگه برای گریه کردن!
...

ایرج جنتی عطائی