۱۲:۰۱
دیگر باران هم به سراغ ما نمیآید
...
آن هنگام که غربت هم در نگاه ما معنایی تازه داشت
بیواژه از چشمانت ترانه میگفتم
و باران
جزئی از وجودم بود!
...
اما
اکنون
دیگر باران هم به سراغ ما نمیآید
...
نه آوازی از عالم قریب
نه فریادی که بشکند این همهمهی بیمعنی تاریکی را
در این بیستارهبازی غمناک
فقط
به نجوایی گنگ
دل بستهام.
از چه سخن میگویی؟
دیگر باران هم به سراغ ما نمیآید
...
به ستایش باران آمدهام
تا مگر از همآوایی این لحظههای گنگ،
این تکرارهای ناگزیر،
نگاه بیتاب من،
به ماجرای چشمان تو دچار شود!
...
آن هنگام که غربت هم در نگاه ما معنایی تازه داشت
بیواژه از چشمانت ترانه میگفتم
و باران
جزئی از وجودم بود!
...
اما
اکنون
دیگر باران هم به سراغ ما نمیآید
...
نه آوازی از عالم قریب
نه فریادی که بشکند این همهمهی بیمعنی تاریکی را
در این بیستارهبازی غمناک
فقط
به نجوایی گنگ
دل بستهام.
از چه سخن میگویی؟
دیگر باران هم به سراغ ما نمیآید
...
به ستایش باران آمدهام
تا مگر از همآوایی این لحظههای گنگ،
این تکرارهای ناگزیر،
نگاه بیتاب من،
به ماجرای چشمان تو دچار شود!
Designed by: H.Dastangoo .
All rights reserved for
© 2007.